گاهی، زمانی که از نفرات تازه کار می خواهم قبل از شروع یک سمینار، به حضار خیر مقدم بگویند می بینم که چطور دست و دلشان می لرزد و عذر و بهانه هایی برای رهایی از این «تنهایی» عنوان می کنند.
تنها ایستادن در برابر یک جمع سیصد نفری رعب آور است.
تنها ایستادن در برابر یک کشور چطور؟
تنها ایستادن در برابر شاید پرقدرت ترین دولتها و سیاستمدارن تا آخر عمر چطور؟
ادعای ایمان داشتن به باور را آیا می توان عملاً انجام داد یا فقط باید در کتابها و وبلاگها و ایمیلها شعار گونه آن را تکرار کنیم و فراموش کنیم؟
اگر بخواهیم بر سکوی افتخار بایستیم و باقی بمانیم «باید» به باور خود ایمان داشته باشیم. بدون ایمان، بنای عقیده آنچنان سست است که سریعاً فرو خواهد ریخت. بعد از خواندن این مقاله، خودتان، کلاه خودتان را قاضی کنید که چقدر از سکوی افتخار فاصله دارید.