گاهی، زمانی که از نفرات تازه کار می خواهم قبل از شروع یک سمینار، به حضار خیر مقدم بگویند می بینم که چطور دست و دلشان می لرزد و عذر و بهانه هایی برای رهایی از این «تنهایی» عنوان می کنند.
تنها ایستادن در برابر یک جمع سیصد نفری رعب آور است.
تنها ایستادن در برابر یک کشور چطور؟
تنها ایستادن در برابر شاید پرقدرت ترین دولتها و سیاستمدارن تا آخر عمر چطور؟
ادعای ایمان داشتن به باور را آیا می توان عملاً انجام داد یا فقط باید در کتابها و وبلاگها و ایمیلها شعار گونه آن را تکرار کنیم و فراموش کنیم؟
اگر بخواهیم بر سکوی افتخار بایستیم و باقی بمانیم «باید» به باور خود ایمان داشته باشیم. بدون ایمان، بنای عقیده آنچنان سست است که سریعاً فرو خواهد ریخت. بعد از خواندن این مقاله، خودتان، کلاه خودتان را قاضی کنید که چقدر از سکوی افتخار فاصله دارید.
المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی
انگار هر تورنمنت ورزشی که در مکزیک برگزار می شود باید متاثر از روح سلحشوری اجداد مکزیکی ها یعنی آزتک «Aztec» ها باشد. المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی خاطرات زیادی را به همراه دارد: شکسته شدن رکوردهایی در دو و میدانی که بعضاً تا ۲۰ سال بعد پا برجا بودند، روش جدید پرش ارتفاع به وسیله ی فازبری «Fosbury» آمریکایی(پرش از پشت) و…. این المپیک برای ایرانیان نیز خاطرات شیرینی دارد: کسب نخستین مدال طلای المپیک در وزنه برداری به وسیله ی محمد نصیری.فردی که شانزده سال در وزنه برداری جهان درخشید و تنها وزنه برداری که سه برابر وزن خودش وزنه زده است!اما مثل هر المپیک دیگری ورزشهای سنتی المپیک یعنی دو و میدانی همه ی نگاهها را به خود جلب می کند.
۱۶ اکتبر ۱۹۶۸،
مسابقه ی فینال دو ۲۰۰ متر مردان
المپیک مکزیک
مجبور به دویدن بود. از ابتدای حیاتش. فقط همین یک کار را بلد بود. زمانی که با دوستانش از زور گرسنگی به قطارهای حامل مواد غذایی ناخنک می زدند باید به سرعت از دست پلیس فرار می کردند. رویایش برای اینکه روزی بتواند در شنا یک قهرمان جهانی شود بر باد رفت: تمام امکانات خوب برای شنا در اختیار سفیدپوستان است و سیاه پوستان حق استفاده از آن را ندارند. آن هم یک بچه ی سیاهپوست ساکن هارلم «Harlem» یعنی پست ترین ناحیه ی نیویورک. سمبل های مساوات خواهی تو مثل مارتین لوتر کینگ کشته شده اند. تب و تاب اعتراض به تبعیض نژادی در آمریکا بیداد می کند و برخی دولتها نسبت به اجرای سیاستهای تبعیض نژادی ابراز تمایل غیر رسمی نشان می دهند. اینک برای انسانها، زمان انتخاب درست از غلط است. انتخاب بین باور درست و باور غلط.
در فینال دوی ۲۰۰ متر، تمام نگاهها به سمت دو دونده ی سیاه پوست آمریکایی است که چنین گذشته ای داشته اند: تامی اسمیت «Tommie Smith» و جان کارلوس «John Carlos». طلا و نقره سهم این دو نفر فرض شده اند. شانس اسمیت برای طلا بیشتر است. دونده ای که گفته می شد حتی با موتورسیکلت به گرد پایش هم نخواهید رسید! مابقی دونده ها باید برای برنز بجنگند!
کارلوس پیش از شروع مسابقه ی فینال هیچ آشنایی با پیتر نورمن «Peter Norman» استرالیایی نداشت. قبل از شروع مسابقه با تحقیر به پیتر نورمن اشاره می کند و به اسمیت می گوید: این فسقلی سفیده دیگه کیه؟
۲۰ ثانیه بعد از شلیک طپانچه ی شروع رقابت، رده بندی مدالها به شرح زیر اعلام می شود:
نفر اول «تامی اسمیت» از آمریکا با ۱۹٫۸۳ ثانیه! یک رکورد جهانی!
نفر دوم «پیتر نورمن» از استرالیا
نفر سوم «جان کارلوس» از آمریکا
فسقلی سفیده در ۵۰ متر پایانی بر کارلوس غلبه کرد و دوم شد!رکورد ۲۰٫۰۶ ثانیه ای فسقلی سفیده حتی در المپیک بعدی یعنی ۱۹۷۲ مونیخ آلمان و حتی المپیک ۲۰۰۰ سیدنی استرالیا نیز می تواند برنده ی طلا باشد. کارلوس بهت زده است. باور ندارد یک سفیدپوست گمنام استرالیایی او را اینگونه مغلوب کرده باشد. اینک مدالها آماده ی توزیع است. مراسم اعطای مدال دوی ۲۰۰ متر قرار بود تکان دهنده ترین مراسم اعطای مدال تاریخ المپیک باشد. پیتر نورمن داستان این لحظات را چنین روایت می کند:
از قایقران سیاهپوست آمریکایی، پل هافمن «Paul Hoffman» پرسیدم آیا از این آرمهای «المپیک برای حقوق بشر» «Olympic Project for Human Rights » داری؟ او هم در کمال ناباوری از درخواست من، آرم خودش را به من داد. هر سه نفر به روی سکو رفتیم، مدال گرفتیم و به سمت پرچمها چرخیدیم. پرچمها در حال بالا رفتن بود. سرود ملی آمریکا نواخته شد و کل استادیوم با شور و حرارت سرود ملی آمریکا را می خواندند. اما ناگهان…
نوای جمعیت آرامتر و آرامتر شد. رفته رفته صدای جمعیت محو شد. من نمی توانستم ببینم چه اتفاقی پشت سر من رخ داده است. کل استادیوم در سکوت فرو رفت.
حین نواخته شدن سرود ملی آمریکا، اسمیت و کارلوس، به جای ادای احترام، مشت خود را بالا آورده اند. نگاهها دقیق تر می شود: آنها کفشها را از پا در آورده اند و با جوراب سیاه روی سکو ایستاده اند و هر یک، یک لنگه دستکش سیاه به دست دارد. این، نماد «قدرت سیاهان» بود نمادی صامت از اعتراض به تبعیض. هدف سیاهان با ارایه ی «ادای احترام به قدرت سیاهان «Black Power salute» جلب توجه جهان به تبعیض نژادی بود. موضوعی که در آن سالها در جهان بیداد می کرد و حتی جسی اوونز افسانه ای نیز از زخم آن در امان نمانده بود.
برای آشنایی با ماجرای جسی اوونز و لوتز لونگ در المپیک ۱۹۳۶ روی همین جمله کلیک کنید.
«ادای احترام به قدرت سیاهان» به وسیله ی ورزشکاران سیاه پوست دیگری که برنده ی مدال شده بودند باز هم تکرار شد. ورزشکارانی نظیر باب بیمون «Bob Beamon» که با پرش خارق العاده ی ۸٫۹۰ متر، رکورد جهان را یک متر ارتقا داد و تا ۲۰ سال بعد این رکورد پابرجا بود.
واکنش ها به این اتفاق باورنکردنی، غضب آلود و خشن بود: به دستور رئیس کمیته ی المپیک «IOC» کارلوس و اسمیت از تیم ورزشی آمریکا اخراج شدند و مجبور به ترک دهکده ی المپیک شدند. برخی روزنامه های آمریکا نیز مشت اعتراض آمیز کارلوس را به سلام به سبک نازی ها تشبیه کردند. مجله ی تایم «TIME» نیز شعار سریعتر، بالاتر و قویتر یعنی شعار المپیک را اینگونه بازنویسی کرد:
خشمگین تر، کثیف تر و کریه تر.
هر چند ادای احترام به سبک قدرت سیاهان باز هم در سکوهای دیگر تکرار شد اما هیچکدام به اندازه ی سکوی دوی ۲۰۰ متر بحث انگیز نبود.
باب بیمون هنگام دریافت مدال طلای پرش طول
سکوی افتخار
دلیل اثر گذاری نماد اعتراض آلود سیاهان در سکوی دوی ۲۰۰ را با نگاه کردن به عکسها می توانید متوجه شوید. عکسهای سکوی دوی ۲۰۰ متر المپیک ۱۹۶۸ به عنوان یکی از تاثیر گذارترین عکسهای قرن ۲۰ شناخته شده اند. علت، تنها نبودن کارلوس و اسمیت است. در دوی ۲۰۰ متر، پیتر نورمن «Peter Norman» استرالیایی نیز همچون دو رقیب سیاهپوست خود نشان دایره ی «المپیک برای حقوق بشر» را بر سینه زده است.
پیتر نورمن سفید پوست بود. ظاهراً دلیلی برای همراهی او با اسمیت و کارلوس آمریکایی وجود نداشت اما در آن سالها دولت استرالیا به دنباله روی از آپارتاید حاکم در آفریقای جنوبی به سیاستهای تبعیض نژادی متمایل بود. نورمن، هر چند از این سیاستها مصون بود اما قلباً حس می کرد باید از حقیقت دفاع کند. زمانی که کارلوس و اسمیت، نورمن را در جریان برنامه ی اعتراض خود گذاشتند، کارلوس متوجه شد دستکشهایش را در محل اقامت جا گذاشته است. نورمن به آنها پیشنهاد داد که هر یک، یک لنگه از دستکشها را به دست کنند تا نماد اعتراض به تبعیض اثر گذار تر باشد. پیتر نورمن، یک نشان از قایقران آمریکایی قرض گرفت، آن را به سینه زد و همراه با اسمیت و کارلوس به روی سکوی افتخار رفتند.
خشم استرالیا از پیتر نورمن آنچنان بود که به راحتی از حضور در المپیک بعدی محروم شد. پیتر نورمن ۱۳ بار برای دوی ۲۰۰ متر و ۵ بار برای دوی ۱۰۰ متر مسابقه داد و رکورد لازم را به دست آورد اما با وجود آمادگی فوق العاده، هرگز برای تیم ملی استرالیا انتخاب نشد. حتی در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی، خبرنگاران در کمال تعجب متوجه شدند نام پیتر نورمن تنها یک بار و بسیار کم رنگ و بی جلوه به عنوان یکی از پیش کسوتان ورزش استرالیا قید شده است. رکورد ۲۰٫۰۶ ثانیه ی پیتر نورمن در دوی ۲۰۰ متر المپیک ۱۹۶۸ تا به امروز رکورد دوی ۲۰۰ متر در استرالیا باقی مانده است. کمیته ی المپیک استرالیا در پاسخ به انتقادات، تلاش می کند تا اثبات کند پیتر نورمن در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی فراموش نشده . اما واقعیت این است که او هرگز در المپیک سیدنی به نحوی که شایستگی اش را داشت معرفی نشد. هر چند اسمیت و کارلوس هم حال و روز خوبی را سپری نمی کردند اما هر چه بود در اقلیت سیاهپوستان ستایش می شدند و این پیتر نورمن بود که بایستی تک و تنها در کل استرالیا می ایستاد. نه تنها استرالیا بلکه او باید در مقابل کل نظام تبعیض نژادی حاکم بر دنیای آن زمان می ایستاد. او یک سفیدپوست مطرود بود. سفیدپوستی که حامی سیاهان است. پیتر نورمن و خانواده اش بارها به مرگ تهدید شدند، شغل آبرومندی به او داده نمی شد. بارها از او خواسته شد که به تقبیح اعتراض انجام شده روی سکو لب بگشاید و در ازای آن کار و موقعیتی مناسب در کمیته ی المپیک به او وعده داده شد.
اما پیتر نورمن هرگز حاضر نشد باور قلبی اش را فدای این بازیچه های بچگانه کند. او به باور خود ایمان داشت و بر این ایمان پافشاری می کرد. در سال ۲۰۰۶ پیتر نورمن در سن ۶۴ سالگی بر اثر ایست قلبی از دنیا می رود. سنی نه چندان بالا برای یک ورزشکار. در مراسم تشیع جنازه، یاران وفادارش حاملین تابوت او هستند: تامی اسمیت و جان کارلوس همواره با نورمن در تماس بودند و او را تنها نگذاشتند. مدال نقره ی او تا به امروز بالاترین مدال کسب شده در رشته ی دوی ۲۰۰ متر مردان برای استرالیا است. .
تشیع جنازه ی پیتر نورمن در زادگاهش، ملبورن. سمت راست جان کارلوس و سمت چپ تامی اسمیت در حال حمل تابوت هستند.
کارلوس که رقابت را بر سر مدال نقره به نورمن باخته است، او را اینگونه توصیف می کند:
هیچ شخصی در تاریخ استرالیا از نظر افتخار، شاخص بودن و شایستگی به پای پیتر نورمن نمی رسد. [شخصی که]دغدغه های بشردوستانه اش، شخصیتش، قدرتش و انتخابش [باعث شد] معصومانه، قربانی شود.
جنگ برای زنده نگه داشتن نام پیتر نورمن تمامی ندارد. مت نورمن «Matt Norman» از سال ۲۰۰۲ شروع به ساخت فیلم مستندی می کند که داستان عمویش، تامی اسمیت و جان کارلوس را به تصویر می کشد. هیچ ارگان یا موسسه ای از این طرح حمایت مالی نمی کند و او با کمک انجمن های سینمایی موفق به تهیه ی بودجه برای ساخت فیلم خود می شود. سرانجام در ۲۰۰۸ با اکران شدن مستند «ادای احترام» «Salute» افسانه ی فینال دوی ۲۰۰ متر المپیک ۱۹۶۸ دوباره جان می گیرد.
تلاشهای زیادی انجام شد تا جایگاه از دست رفته ی پیتر نورمن در ورزش استرالیا اعاده شود. روز وفات او یعنی ۹ اکتبر (۱۷ مهر) در آمریکا به نام «روز پیتر نورمن» نامگذاری می شود. سرانجام بعد از تلاشهای فراوان، در سال ۲۰۱۲، مجلس استرالیا رسماً از پیتر نورمن بابت کنار گذاشته شدنش در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ آلمان، عذرخواهی کرد.
امروز در دانشگاه ایالتی سن خوزه «San José State University» کالیفرنیا مجسمه ی نمادین قدرت سیاهان نصب شده است. در این سکوی نمادین، جایگاه پیتر نورمن خالی گذاشته شده است. شاید، به این نیت که هر شخص دیگری بتواند در جایگاه او قرار گیرد و با مبارزه علیه تبعیض، همدلی داشته باشد. جایگاه پیتر نورمن، جایگاه اشخاصی است که فراتر از مرز یا نژاد می اندیشند.
بزرگی کار پیتر نورمن را جان کارلوس بهتر از هر شخصی بیان کرده است:
این کار [ادای احترام به قدرت سیاهان روی سکو]، دلیل به دنیا آمدن من بود. …زمانی که پیش از مراسم، با پیتر نورمن در مورد کاری که می خواهیم انجام دهیم صحبت می کردیم هرگز در چشمان او ترس، دلهره یا اضطراب ندیدیم. او گفت که در کنار ما خواهد بود. در چشمان او عشق موج می زد. …
آن روز خداوند به فرشتگانش گفت: عقب بایستید. این کار فراتر از توان شماست!
… بروید! بروید و افسانه ی پیتر نورمن را سینه به سینه برای نسلهای بعدی نقل کنید!
مراجع
*http://www.databaseolympics.com/country/countrysport.htm?cty=AUS&sp=ATH
*http://edition.cnn.com/2012/04/24/sport/olympics-norman-black-power/
*http://www.thenation.com/blog/169450/australian-government-will-issue-overdue-apology-1968-olympic-*hero-peter-norman
*http://isna.ir/fa/news/92071006326/%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1%DB%8C
*http://billo.net/pagina_web_0002d0.htm
*http://www.yazdfarda.com/news/1392/09/12419.html
*http://www.theguardian.com/world/2012/mar/30/black-power-salute-1968-olympics
*http://www.swide.com/luxury-magazine/Faces/Celebrities/olympics-1968-black-power-salute-tommie-smith-john-carlos/2012/6/28
*http://www.banderasnews.com/0810/edat-olympicgames68.htm
*http://www.guardian.co.uk/sport/blog/2012/feb/08/olympic-moments-tommie-smith-john-carlos
*http://www.nytimes.com/learning/general/onthisday/big/1018.html
*http://todayspictures.slate.com/20071012/
********************
اشک تو چشمام جمع شد!
چه روح بزرگی! نمیدونم چقدر فاصله دارم با سکوی افتخاری که شما گفتید ولی خیلی دوست دارم مثل پیتر نورمن زندگی کنم.
کار بزرگی کرد.
سلام
راه رسیدن به قله ها از میان این گذرگاه های صعب العبور و باریک می گذرد
ممنون از پست های تامل برانگیز و چالشی تان..
ممنون از حضورتان
ایمان… ایمان به اون چیزی که قلبا باورش داری…
متشکرم… ممنون.
ممنون که خواندید
چه جالب!
تبعیض نژادی…
دوست شدن سه تا انسان سر همین موضوع…
جالب بود جناب امین زاده…. جالب و تاثیر گذاز…
مرسی که وقت گذاشتید
سلام.
این پست رو در وب قبلی تون هم خونده بودم.
ولی باز هم خوندن داشت.
مقاله ی بعدی رو از دست ندید! 🙂
سلام جناب امین زاده
ممنون از مطلبی که گذاشتید ، واقعا لذت بردم
پیروز باشید
خواهش می کنم. 🙂